شقیقی
لغت نامه دهخدا
شقیقی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن حسن بن شقیق عبدی شقیقی. از یاران ابن المبارک و راوی کتب وی و هم چنین از محدثان بود و از ابن عیینة و ابوبکربن عیاش و جز آن دو روایت کرد و احمدبن حنبل و ابن معین و جز آنان از او روایت دارند. وی بسال 215 هَ. ق. در مرو درگذشت. ( از لباب الانساب ).
شقیقی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابوالحواری نریغ شقیقی مولی عبداﷲبن شقیق. از انس بن مالک روایت دارد و منهال بن بحر قشیری از او روایت کرده است. ( از لباب الانساب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید