شقل

لغت نامه دهخدا

شقل. [ ش َ ] ( ع مص ) آرمیدن با زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || وزن کردن دینار و سنجیدن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). معرب بابلی «شغلو» ، سنجیدن و وزن کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سنجیدن وزن کردن .

فرهنگ معین

(شَ ) [ معر. ] (مص م . ) سنجیدن ، وزن کردن .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:شکل (باستان شناسی)

پیشنهاد کاربران

بپرس