شققنا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شَقَقْنَا: شکافتیم
معنی شَقّاً: شکافتنی (در عبارت "شَقَقْنَا ﭐلْأَرْضَ شَقّاً " چون مفعولٌ فیه واقع شده منظور شکافتنی نگفتنی و وصف ناشدنی است)
ریشه کلمه:
شقق (۲۸ بار)

پیشنهاد کاربران

شَق: شکاف، تَرَک، شیار . . .
خاک زمین قابلیت نفوذ آب باران دارد برای کشاورزی ضروریست.
زمین سفت وسخت وسنگی مناسب نیست. ( صفوان، صلد ) .
باران شدید سیل وار بازهم مناسب نیست.
" فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً "
...
[مشاهده متن کامل]

نَصَفَ: دو قسمتی مساوی تقسیم کرد.
قَسَمَ: به دو بخش یا بیشتر جدا کرد؛ بطور مساوی یا متفاوت.
فَطَرَ: فشانی کرد بعد از تَرک شدن.
انشق القمر: ماه شیارها ورداشت.
. . .
شَقَقْنَا: قابلیت "شکافتن" دادیم. قابلیت "تجزئه" قرار گذاشتیم. قابلیت "تقسیم" گذاشتیم.
معانی واژهای قرآن تکراری نیست وحشو ندارد.
و دارای وصف دقیق.
وباهم خلط وجابه جا نکنید!
"وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ"
"وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی‏ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمیعاً "
به کلمات: بساط، فراش، مد، دحو، قطع . . . رجوع کنید.

بپرس