شقق
لغت نامه دهخدا
شقق. [ ش ُ ق َ / ش َ ق َ ] ( ع اِ ) جامه پیش شکافته. خلاف جبه. ( منتهی الارب ).
شقق. [ ش َ ق َ ] ( مص ) دست بر هم زدن با اصول چنانکه صدا از آن بلند شود. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان ).
شقق. [ ش ِ ق َ ] ( ع اِ ) ج ِ شِقّة. ( ازاقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به شِقّة شود.
شقق. [ ش ُ ق َ ] ( ع اِ ) ج ِ شُقَّة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به شُقّة شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲۸(بار)
wikialkb: ریشه_شقق
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید