شقص. [ ش ِ ] ( ع اِ ) بهره و نصیب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بهره. ( دهار ). نصیب. ( اقرب الموارد ) . بهر. بخش. قسمت. ( یادداشت مؤلف ). سهم . ( اقرب الموارد ) ( یادداشت مؤلف ). || انبازی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( یادداشت مؤلف ) ( از اقرب الموارد ). || پاره ای از زمین. ج ، اشقاص. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پاره ای از زمین. ( مقدمه لغت میر سیدشریف جرجانی ص 3 ) ( از مهذب الاسماء ). || پاره و اندک از هر چیز بسیار، یا عام است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). طایفه ای از چیزی. ( مقدمه لغت میر سیدشریف جرجانی ص 3 ) ( مهذب الاسماء ). || پاره ای از چیزی. ( دهار ) ( از اقرب الموارد ).پاره. قطعه. جزء. ( یادداشت مؤلف ). || اسب نیکو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).
بیع الشقص یعنی فروش سهم خود در مبیعاصطلاحی در فقه است به معنای �مبیع� یا همان مورد معامله+ عکس و لینک