شقران
لغت نامه دهخدا
شقران. [ ش ُ ] ( اِخ ) مولای نبی ( ص ) است ، نام وی صالح. ( ازحبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 145 و 184 ). و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 259 و 260 و فهرست تاریخ گزیده و اعلام زرکلی و فهرست ج 2 حبیب السیر چ خیام شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
محمدزمان
. . . . گویند چون در روز بدر اسیران را زندانی کردند
شقران غلام پیامبر ( ص ) را بر آنها گماشتند.
منبع، مغازی/ واقدی ترجمه:محمود مهدوی دامغانی ص ۸۰
. . . . گویند چون در روز بدر اسیران را زندانی کردند
شقران غلام پیامبر ( ص ) را بر آنها گماشتند.
منبع، مغازی/ واقدی ترجمه:محمود مهدوی دامغانی ص ۸۰