شقران

لغت نامه دهخدا

شقران. [ ش ِ ] ( ع اِ ) لاله.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مرغی است که زراعت را می خورد و از بین می برد. ( از اقرب الموارد ). || گیاهی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

شقران. [ ش ُ ] ( اِخ ) مولای نبی ( ص ) است ، نام وی صالح. ( ازحبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 145 و 184 ). و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 259 و 260 و فهرست تاریخ گزیده و اعلام زرکلی و فهرست ج 2 حبیب السیر چ خیام شود.

فرهنگ فارسی

لاله مرغی است که زراعت را میخورد و از بین می برد .

پیشنهاد کاربران

محمدزمان
. . . . گویند چون در روز بدر اسیران را زندانی کردند
شقران غلام پیامبر ( ص ) را بر آنها گماشتند.
منبع، مغازی/ واقدی ترجمه:محمود مهدوی دامغانی ص ۸۰

بپرس