شفوی
لغت نامه دهخدا
- حروف شفوی ؛ حروفی که در تلفظ آنها لبها بهم بخورد یا کار کند مانند: ب ، پ ، م ، ف ، و. ( یادداشت مؤلف ).
شفوی. [ ش َ ف َ وی ی ] ( ع ص نسبی ) شفهی. منسوب به شفة یعنی لبی. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شفة و شفهی و شَفَوی و شَفَویّة شود.
فرهنگ فارسی
شفهی منسوب به شفه یعنی لبی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید