شفلیدن

لغت نامه دهخدا

شفلیدن. [ ش ُ / ش ِ دَ ] ( مص ) صفیر زدن با لبها مانند آنکه کبوتربازان در وقت پرانیدن کبوتر و مهتران در وقت آب دادن اسب صفیر زنند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). صفیر زدن. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

صفیر زدن با لبها مانند آنها کبوتر بازان در وقت پرانیدن کبوتر و مهتران در وقت آب دادن اسب صفیر زنند .

پیشنهاد کاربران

بپرس