شفف
لغت نامه دهخدا
شفف. [ ش َ ف َ ] ( ع مص ) تنک گردیدن جامه کسی چنانکه پیدا و آشکار شود آنچه در زیر وی است. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). مصدر به معنی شفوف. ( منتهی الارب ). تنک شدن جامه. ( المصادر زوزنی چ بینش ص 308 ). و رجوع به شفوف شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید