شفشف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. ریشۀ درخت.
پیشنهاد کاربران
با فتحه روی ش در عامه مشهدی یعنی مس مس کردن یا تعلل کردن. مثال: این قدر بیخودی شف شف نکن، دیر شد!
شاید از همان ضرب المثل با شف شف کردن شفتالو درست نمی شود آمده است.
شاید از همان ضرب المثل با شف شف کردن شفتالو درست نمی شود آمده است.