شفره


مترادف شفره: چاقو، کازدک، گزن

لغت نامه دهخدا

( شفرة ) شفرة. [ ش َ رَ ] ( ع اِ ) کارد بزرگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). کارد بزرگ پهن. ( از اقرب الموارد ). || نشکرده کفش گران. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نشکرده شود. || هر ابزار آهنی پهن و تیز. ج ، شِفار، شَفَرات. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || کرانه پیکان و تیزی آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کرانه پیکان. ( ازاقرب الموارد ). || تیزی شمشیر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). تیزی شمشیر. ( یادداشت مؤلف ) ( دهار ). تیزی کارد و شمشیر و جز آن. ( مهذب الاسماء ). || ( ص ) خادم ،مثل : اصغر القوم شفرتهم ؛ ای خادمهم. || کس : ما بالدار شفرة؛ نیست در خانه کسی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به شفر شود. || کوچکتر، حدیث : کان انس بن مالک شفرة اصحابه ؛ ای اصغرهم. ( از ناظم الاطباء ).

شفرة. [ ش َ / ش ُ رَ ] ( ع ص ) کافی. ( ناظم الاطباء ). در متون دیگر دیده نشد.

شفرة. [ ش َ ف ِ رَ ] ( ع ص ) زنی که او را شهوت در کرانه شرم بود و زود انزال کند. و یا زنی که به اندک جماع قناعت نماید و زود از شهوت بیفتد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
شفره. [ ش ُ رَ / رِ ] ( اِ ) پلک چشم که مژگان بر وی روید. ( غیاث اللغات ) ( از ناظم الاطباء ).

شفره. [ ش ُ / ش َ رَ / رِ ] ( ع اِ ) نشکرده و ابزاری آهنین مر کفشگران را که چرم را بدان تراشند. ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث اللغات ). نشگرده. نش کرده. ازمیل. مِحْذی ̍. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به شفرة شود.

فرهنگ فارسی

کاردبزرگ پهن، با آن چرم وتیماج رامیتراشند
( اسم ) ۱ - کارد بزرگ و پهن . ۲ - تیزی شمشیر . ۳ - افزار آهنین که دم آن تیز است و بدان پشت چرم را می تراشند نشگرده جمع : شفر شفار شفرات .
نشکرده و ابزاری آهنین مر کفشگران را که چرم را بدان تراشند .

فرهنگ معین

(شَ رَ یا رِ ) [ ع . شفرة ] (اِ. ) ۱ - کارد بزرگ و پهن . ۲ - تیزی شمشیر.

فرهنگ عمید

وسیلۀ آهنی لبه تیز که با آن پشت چرم و تیماج را می تراشند، گزان، گزن، نشگرده.

پیشنهاد کاربران

شفره shefreh ، shofreh، ابزاری که دسته چوبی کوتاه وبدنه فولادی کوتاه اما با سرپهن وبرنده است ، چنانجه کارد در یک کناره تیزودر یک کناره کند است ، ودر انتهای سر نوک دارد ، شفره در دوکناره کنداست ، ودر انتهای سر نوک نداردوانتها پهن شده تیز است، شفره در کار با کفش وگیوه دوزی بکار می رود

بپرس