شفتی بیدابادی محمدباقر

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] شفتی بیدآبادی محمدباقر. سید محمد باقر بن محمد نقی بن محمد زکی بن محمد نقی بن شاه قاسم بن میر أشرف بن شاه قاسم بن شاه هدایت بن امیر هاشم بن سلطان سید علی قاضی بن سید علی بن سید محمد بن سید علی بن سید محمد بن سید موسی بن سید جعفر بن سید اسماعیل بن سید أحمد بن سید محمد بن سید أحمد بن سید محمد بن سید أبی القاسم بن سید حمزه فرزند امام موسی الکاظم علیه السلام
مرحوم تنکابنی در کتاب قصص العلماء (ص 135) در وصف ایشان می گوید: وحید ایام و مقتدای انام، و در علم عربیت و هیئت و فقه و رجال و درایه از مهرۀ اعلام و حذقۀ علماء گرام، عالم عامل و بارع و فاضل و علیم باذل ناذل استاد اکامل افاضل، و در زهد و ورع و تقوی او را ثانی و تالی نبوده. اما علم آن جناب پس از حیز تحریر دبیر خارج، و جمیع مراقی و مراتب علم را عارج، و در تفریع أوحد زمان، و در استدلال نهایه دقیق و با کمال تحقیق، حافظۀ او ضرب المثل و تألیفات او بسیار. مجملا اینکه عبادت این بزرگوار به نحوی بود که از نصف شب تا به صبح به گریه و زاری اشتغال داشته، و در صحن کتابخانه اش مانند دیوانگان می گردید و دعا و مناجات می خواند، و بر سر و سینه اش می زد تا صبح، و چنان بی اختیار حنین و انین آن سرور دین بلند می شد که اگر همسایگان بیدار می بودند می شنیدند، و در أواخر زندگانی آن قدر گریسته بود و به هایهای ناله و بی قراری و گریه و زاری کرده بود که او را باد فتق عارض شده بود، و با فتق بند او را بسته و أطباء هر چه معالجه کردند مفید نیفتاد، آخر الامر او را از گریه منع کردند و گفتند که گریه بر تو حرام است.
مرحوم کشمیری در کتاب نجوم السماء (ص 63) چنین می فرماید: از مشایخ کبار و فضلای نامدار صاحب قوت قدسیه و مالک ملکات ملکیه بود، صاحب تذکره آورده که آن جناب در مزید فضل و کمال اجتهاد و علو منزلت و جلالت قدر از سایر مجتهدین عرب و عجم ممتاز بوده، و در اصفهان تشریف داشت، حاوی معقول و منقول و جامع فروع و اصول، و مرجع علماء فحول بود، سایر علماء زمان و مجتهدین دوران اذعان اعلمیت و افضلیت و اکملیت آن جناب دارند، و او مستند عرب و عجم بوده، و منبع محامد و محاسن و مجمع فضائل لا تعد و لا تحصی، و معدن شرف و جلالت مخزن کمال و علو منزلت بود، احدی از علماء متقدمین و متأخرین را این قدر مرجعیت که آن جناب داشت اتفاق نیفتاد، حتی که سلاطین زمن زم‍ ا مجال مخالفت فرمان نبود، خاص و عام به خلوص ارادت و حسن عقیدت معترف فضل و کمال او، و رؤسای انام به کمال اطاعت در سایه جاه جلال او بودند، ریاست دینی و دنیوی و زعامت صوری و معنوی داشت، اعانت فقراء و مساکین و انجاح حوائج مؤمنین از اموال خود می فرمود، بلکه به انواع وجوه اکثر اموال خود را به مصارف وقف درآورده بود، مجتهد عصر علی الاطلاق، و فقیه ثقۀ خوش اخلاق، و در مرجعیت و کمال شهرۀ آفاق أعجوبۀ زمان نادرۀ دوران بود، اگر چه در این قرب زمان در سایر بلاد اسلام خصوصا دیار عجم مجتهدین بسیار و فقهاء بی شمار بوده اند، لکن آن جناب تفوق و ترجیح داشت و اکثر اهل زمان سعادت اندوز شرف تقلید او بودند.
مرحوم سید قدس سره در سنۀ (1175) هجری قمری در یکی از دهات رشت دیده به جهان گشود، و در سن هفت سالگی منتقل به شفت شدند که یکی از نواحی رشت است، و در سنۀ (1192) هجری قمری مهاجرت بسوی عراق نمودند برای تحصیل علوم دین، و سن مبارک ایشان هیفده سال بود، و در عتبات مقدسه نزد فحول علماء تحصیل علوم دینی و کمالات نمودند، در کربلا در درس استاد اکبر ملا محمد باقر بهبهانی قدس سره در مرحلۀ اول شرکت نمودند و پس از وفات ایشان در درس بحث مرحوم سید علی صاحب ریاض شرکت فرموده. و سپس در سنۀ (1193) به نجف أشرف مشرف شدند، و اکثر مراحل تحصیلی را در نجف أشرف بسر بردند، و در درس بحث مرحوم سید مهدی بحر العلوم و درس بحث مرحوم شیخ جعفر کبیر معروف به کاشف الغطاء شرکت نمودند، سپس به شهر مقدس کاظمین مسافرت نمودند و در درس بحث مرحوم سید محسن کاظمی اعرجی شرکت نموده، و بحث قضاء و شهادات را نزد ایشان دیدند.
پس از هشت سال اقامت در عتبات مقدسه در سنۀ (1200) با دستی پر به ایران مراجعت نمودند و به شهر مقدس قم اجلال نزول فرمودند، و در نزد صاحب قوانین مرحوم میرزا أبو القاسم قمی گیلانی تلمذ نمودند، و سپس به شهر کاشان مسافرت نموده و در درس بحث مرحوم ملا مهدی نراقی صاحب جامع السعادات شرکت کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس