شفترک

لغت نامه دهخدا

شفترک. [ ش ِ ت َ رَ ] ( اِ ) خاکشی و علف خاکشی. ( ناظم الاطباء ). خاکشیر.( فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است که شتر خورد و در اصفهان خاکشی گویند و آن تخم خوب کلان است و به عربی خمخم گویند. ( از برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). اسم شیرازی خبه است. ( تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به خاکشی و خبه شود. || تخم خاکشی. ( از برهان ). تخم خاکشیر. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به خاکشیر شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خاکشیر . ۲ - تخم خاکشیر .

فرهنگ عمید

= خاکشیر

پیشنهاد کاربران

شفترک شیر بایدش نتوان
خرد را داشت بی دایه
احمد اطعمه شیرازی همشهری و پس رو بسحق

بپرس