شفاهی
/SafAhi/
مترادف شفاهی: زبانی، کلامی
متضاد شفاهی: کتبی
برابر پارسی: زبانی، گفتاری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
شفاهی. [ ش ُ هی ی ] ( ع ص ) ستبرلب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مرد بزرگ لب. ( مهذب الاسماء ). ستبرلب ، و آن از تغییر نسب پدید آید. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
ستبر لب مرد بزرگ لب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
مربوط به صدا، خطابی، زبانی، تحت اللفظی، لفظی، شفاهی، حضوری
زبانی، شفاهی، دهانی، از راه دهان
زبانی، شفاهی
زبانی، شفاهی، امتحان شفاهی
زبانی، لفظی، شفاهی، واژگانی، مربوط به فرهنگ لغات زبان، مربوط به لغات با فهرست ان
شفاهی، ننوشته، غیر مدون، غیر کتبی، بطور شفاهی
شفاهی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
شفاهی: همتای پارسی این واژه ی عربی که پسوند پارسی ( ی ) به آن افزوده شده، این است:
واچیک ( پهلوی ) .
واچیک ( پهلوی ) .
سینه به سینه
دهان به دهان
گفتاری
دهان به دهان
گفتاری
دهانکی ( در تاجیکستان )
لسانی