شفاف سازی

فرهنگستان زبان و ادب

{clearing} [علوم تشریحی] زدودن کدورت بافت در طی فرایند پردازش بافت
{polishing} [علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن پس از بوزدایی روغن خوراکی، کدورت احتمالی آن را با سرد کردن و جداسازی می گیرند

پیشنهاد کاربران

شفاف دو تا معنی و معادل داره : 1 ) زلال 2 ) پیدا - آشکار
شفافی شیشه یا موضوعی: 1 ) زلالی 2 ) پیدایی - آشکاری
شفافیت شیشه یا موضوعی: 1 ) زلالش 2 ) پیدایش
شفاف کردن شیشه یا مطلبی: 1 ) زلال کردن 2 ) پیدا ساختن ( پیداسازی ) - آشکار ساختن ( آشکارسازی )
...
[مشاهده متن کامل]

فرد شفاف کننده شیشه یا موضوع: 1 ) زلالگر 2 ) پیداگر - آشکارگر
مایع شفاف کننده شیشه: 1 ) زلالساز

روشن کردن چیز مبهم
ابهام زدایی
فیلتراسیون
کدر زدایی
transparency
clarification
elucidation
Clear the air

بپرس