شفارج

لغت نامه دهخدا

شفارج. [ ش ُ رِ ] ( معرب ، اِ ) از پیشیاره فارسی. خوانچه و طبقی که تنقلات و گل در آن کرده در مجلس آرند. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). فیشفارج. بشارج. پیشباره فارسی. ( از المعرب جوالیقی ص 204 و ذیل آن ). || نوعی حلوا. ( ناظم الاطباء ). پیش یاره. حلوای بریده. ( زمخشری ). حلوا صابونی. ( یادداشت مؤلف ). پیشاره.( ناظم الاطباء ). و رجوع به پیشیاره و پیشباره شود.

فرهنگ فارسی

از پیشباره فارسی خوانچه و طبقی که تنقلات و گل در آن کرده در مجلس آرند .

پیشنهاد کاربران

بپرس