شفاء دادن

مترادف ها

physic (فعل)
شفاء دادن، دوا دادن، مسهل دادن

leech (فعل)
شفاء دادن، پزشکی کردن، زالو انداختن

cure (فعل)
شفاء دادن، بهبودی دادن، سالم کردن

heal (فعل)
شفاء دادن، التیام دادن، خوب کردن

medicate (فعل)
شفاء دادن، مداوا کردن، دارویی کردن

mend (فعل)
درست کردن، بهبودی یافتن، شفاء دادن، رفو کردن، مرمت کردن، تعمیر کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس