( شغلة ) شغلة. [ ش َ ل َ ] ( ع اِ ) خرمن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خرمن و خرمنگاه. ج ، شَغْل. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). حدیث : ان علیاً علیه السلام خطب الناس بعد الحکمتین علی شغلة؛ ای علی بیدر . ( ناظم الاطباء ). || دفعة. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
خرمن خرمن و خرمنگاه یا دفعه
گویش مازنی
/shaghele/ گردویی که از آن به عنوان تیله استفاده کنند