[ویکی الکتاب] معنی شُعُوباً: نژادها (جمع شِعب اما کلمه شعب در مورد زمین عبارت است از دامنه چند دره که اگر از طرف دامنه نگاه کنی به نظرت میرسد یک زمین است که در آخر ، چند شقه شده ، و اگر از طرف درهها نگاه کنی به نظرت میرسد که چند تکه زمین است که در آخر یکی شده
بعضی دیگر گفتهاند ...
ریشه کلمه:
شعب (۱۳ بار)
در این که میان «شعوب» جمع «شَعْب» (بر وزن صعب) به معنای «گروه عظیمی از مردم» و «قبائل» جمع «قبیله» چه تفاوتی است؟ مفسران احتمالات مختلفی داده اند: جمعی گفته اند که دایره «شعوب» گسترده تر از دایره «قبائل» است، همانطور که «شعب» امروز بر یک «ملت» اطلاق می شود.
بعضی «شعوب» را اشاره به «طوائف عجم»، و «قبائل» را، اشاره به «طوائف عرب» می دانند. و بالاخره، بعضی دیگر، «شعوب» را از نظر انتساب انسان به مناطق جغرافیایی، و «قبائل» را ناظر به انتساب او به نژاد و خون، شمرده اند. ولی تفسیر اول، از همه مناسب تر به نظر می رسد.
جمع کردن. متفرّق کردن. در اقرب آن را جمع، تفریق، اصلاح، افساد معنی کرده و گوید در هر دو ضد به کار میرود همچنین است قول مجمع. شعبه به معنی تکه و قسمت است چنانکه در نهایه آمده «اَلْحَیاءُ شُعْبَةٌ مِنَ الْایمانِ» و از ابن مسعود نقل کرده: «اَلشَّبابُ شُعْبَةٌ مِنَ الْجُنُونِ». جمع آن شعب (بر وزن صرد) و شعاب است. . یعنی بروید به سوی سایهای که سه شعبه دارد و سایه افکن نیست مراد از این ظل ظاهراً دود است که در آیه دیگر آمده . درست روشن نیست که علت سه شاخه بودن آن چیست واللّه اعلم. . درباره شعب (بر وزن علم و فلس) که جمع آن شعوب است سه قول هست یکی قبیله بزرگ. در مجمع گوید: آن طائفه بزرگی است مثل مضر و این قول اکثر مفسران است. دومآن که شعب کمتراز قبیله است راغب گوید: شعب قبیلهای است که از طائفه واحد منشعب باشد جمع آن شعوب است. سوم انکه شعوب عجم و قبائل عرب است در صافی فرموده به قول قمی شعوب عجم و قبائل عرب است و در مجمع آن را از امام صادق علیه السلام نقل کرده از ابو عبیده نقل شده: شعوب عجم است و اصل آن از تشعّب است که نسب عجم بسیار پراکنده است. و نیز به معنی قبائل مختلط آمده است چنانکه در اقرب هست . زمخشری در کشّاف گوید: شعب بالاترین طبقه از طبقات ششگانه است که در عرب هست و آنها عبارتند از: شعب، قبیله، عماره، بطن، فخذ و فصیله. شعب جامع قبائل، قبیله جامع عمائر، عماره جامع بطون، بطن جامع افخاذ، فخذ جامع فصائل میباشد: خزیمه شعب، کنانه قبیله، قریش عماره، قصّی بطن، هاشم فخذ و عباس فصیله است. آن را شعوب گفتهاند که قبائل از آن منشعب گردیدهاست. این کلام رادراقرب الموارد نیز از کشّاف نقل کرده. و آن در صحاح نیز نقل شده ولی فصیله در مرتبه سوم آمده است. به نظر نگارنده مراد از شعوب جماعتهای مختلط است که تیره و طائفه در آنها ملحوظ نیست و شعبهها و فرقهها هستند که امروز آن را ملت میگوئیم استعمال عرب فعلا چنین است وآن را به جای ملت به کار میبرند و میگویند: الشعب الایرانی، الشعب المصری. و قبائل همان تیرهها و طائفهها و خانوادههای بزرگ اند. در اول آیه کلمه «یا اَیُّها النّاس» روشن میکند که خطاب به عموم جهانیان است نه فقط عرب و موقع نزول قرآن عرب قبیلهها بود و دیگران ملتها یعنی: ای مردم ما شما را ملتها و قبیلهها گرداندیم تا یکدیگر را بشناسید و معاملات و مواصلات داشته باشید و همه را از یک نر و ماده آفریدهایم. غرض از آیه ظاهراً نفی تفاخر باانساب و احساب است و همه مردم یکسان اند و احترام و اکرام با تقوی است.
ریشه کلمه:
شعب (۱۳ بار)
در این که میان «شعوب» جمع «شَعْب» (بر وزن صعب) به معنای «گروه عظیمی از مردم» و «قبائل» جمع «قبیله» چه تفاوتی است؟ مفسران احتمالات مختلفی داده اند: جمعی گفته اند که دایره «شعوب» گسترده تر از دایره «قبائل» است، همانطور که «شعب» امروز بر یک «ملت» اطلاق می شود.
بعضی «شعوب» را اشاره به «طوائف عجم»، و «قبائل» را، اشاره به «طوائف عرب» می دانند. و بالاخره، بعضی دیگر، «شعوب» را از نظر انتساب انسان به مناطق جغرافیایی، و «قبائل» را ناظر به انتساب او به نژاد و خون، شمرده اند. ولی تفسیر اول، از همه مناسب تر به نظر می رسد.
جمع کردن. متفرّق کردن. در اقرب آن را جمع، تفریق، اصلاح، افساد معنی کرده و گوید در هر دو ضد به کار میرود همچنین است قول مجمع. شعبه به معنی تکه و قسمت است چنانکه در نهایه آمده «اَلْحَیاءُ شُعْبَةٌ مِنَ الْایمانِ» و از ابن مسعود نقل کرده: «اَلشَّبابُ شُعْبَةٌ مِنَ الْجُنُونِ». جمع آن شعب (بر وزن صرد) و شعاب است. . یعنی بروید به سوی سایهای که سه شعبه دارد و سایه افکن نیست مراد از این ظل ظاهراً دود است که در آیه دیگر آمده . درست روشن نیست که علت سه شاخه بودن آن چیست واللّه اعلم. . درباره شعب (بر وزن علم و فلس) که جمع آن شعوب است سه قول هست یکی قبیله بزرگ. در مجمع گوید: آن طائفه بزرگی است مثل مضر و این قول اکثر مفسران است. دومآن که شعب کمتراز قبیله است راغب گوید: شعب قبیلهای است که از طائفه واحد منشعب باشد جمع آن شعوب است. سوم انکه شعوب عجم و قبائل عرب است در صافی فرموده به قول قمی شعوب عجم و قبائل عرب است و در مجمع آن را از امام صادق علیه السلام نقل کرده از ابو عبیده نقل شده: شعوب عجم است و اصل آن از تشعّب است که نسب عجم بسیار پراکنده است. و نیز به معنی قبائل مختلط آمده است چنانکه در اقرب هست . زمخشری در کشّاف گوید: شعب بالاترین طبقه از طبقات ششگانه است که در عرب هست و آنها عبارتند از: شعب، قبیله، عماره، بطن، فخذ و فصیله. شعب جامع قبائل، قبیله جامع عمائر، عماره جامع بطون، بطن جامع افخاذ، فخذ جامع فصائل میباشد: خزیمه شعب، کنانه قبیله، قریش عماره، قصّی بطن، هاشم فخذ و عباس فصیله است. آن را شعوب گفتهاند که قبائل از آن منشعب گردیدهاست. این کلام رادراقرب الموارد نیز از کشّاف نقل کرده. و آن در صحاح نیز نقل شده ولی فصیله در مرتبه سوم آمده است. به نظر نگارنده مراد از شعوب جماعتهای مختلط است که تیره و طائفه در آنها ملحوظ نیست و شعبهها و فرقهها هستند که امروز آن را ملت میگوئیم استعمال عرب فعلا چنین است وآن را به جای ملت به کار میبرند و میگویند: الشعب الایرانی، الشعب المصری. و قبائل همان تیرهها و طائفهها و خانوادههای بزرگ اند. در اول آیه کلمه «یا اَیُّها النّاس» روشن میکند که خطاب به عموم جهانیان است نه فقط عرب و موقع نزول قرآن عرب قبیلهها بود و دیگران ملتها یعنی: ای مردم ما شما را ملتها و قبیلهها گرداندیم تا یکدیگر را بشناسید و معاملات و مواصلات داشته باشید و همه را از یک نر و ماده آفریدهایم. غرض از آیه ظاهراً نفی تفاخر باانساب و احساب است و همه مردم یکسان اند و احترام و اکرام با تقوی است.
wikialkb: شُعُوبا