شعواء

لغت نامه دهخدا

شعواء. [ ش َع ْ ] ( ع ص ، اِ ) نام ماده شتر. ( از ناظم الاطباء ). شترماده است. ( منتهی الارب ). || غارة شعواء؛ غارت متفرق و پریشان. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شجرة شعواء؛ درخت پراکنده شاخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || پریشان ( موی ). ( یادداشت مؤلف ). || لشکر پراکنده. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ معین

(شَ ) [ ع . ] (ص . ) متفرق ، منتشر.

پیشنهاد کاربران

بپرس