شعله ناک. [ ش ُ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) دارای شعله. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). سوزناک. سوزان : بهوش باش دلا آه شعله ناک مکش کنون که ناوک او سینه را گلستان کرد.حکیم کاشانی ( از آنندراج ).