شعلع

لغت نامه دهخدا

شعلع. [ ش َ ع َل ْ ل َ ] ( ع ص ) دراز از مردم و از حیوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دراز. ( مهذب الاسماء ). شَعَنْلَع. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). و رجوع به شعنلع شود.

پیشنهاد کاربران

اصل این فعل شلع هست، در لهجه عرب خمسه هم اکنون هم بکار میرود. مثلاً؛ شَلَعَ الثوب یعنی لباس را پاره کرد. شِلِعَ هم در لهجه عرب خمسه بکار میبرند.
شِلَعتُ زیقی من ایدکم یعنی یقه خود را پاره کردم از دست شما. شَلَعَ مفعول آن مَشْلوُع است مثل کلمه سَلَخَ که مفعول آن مَسلوُخ است.

بپرس