شعفه

لغت نامه دهخدا

( شعفة ) شعفة. [ ش َ ف َ ] ( ع مص ) شیفته گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شعف شود.

شعفة. [ ش َ ف َ ] ( ع اِ ) شَعَفَة. باران نرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به شَعَفَة شود.

شعفة. [ ش َ ع َ ف َ ] ( ع اِ ) شَعْفَة. سر کوه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ). || سر هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بالای هر چیزی. ( از اقرب الموارد ). ج ، شَعَف ، شُعوف ، شِعاف ، شَعَفات. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || گیسوی غلام. ( از اقرب الموارد ). || پاره موی مجتمع در سر، یا عام است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || باران نرم.
- امثال :
ماتنفع الشعفة فی الوادی الرعب ؛ در حق کسی گویند که شی اندک و حقیر به کسی دهد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و رجوع به شَعْفَة شود.
|| سر قلب یعنی آن جایی که به علاقه رگ آویزان است. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). سر قلب. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سر کوه راس جبل . ۲ - پاره ای از موی مجتمع در سر . ۳ - باران نرم . ۴ - سر قلب آن جا که بعلاقه رگ آویزان است جمع : شعف شعوف شعاف شعفات .
باران نرم

فرهنگ معین

(شَ عَ فَ یا فِ ) [ ع . شعفة ] (اِ. ) ۱ - سر کوه ، رأس جبل . ۲ - پاره ای از موی مجتمع در سر. ۳ - باران نرم . ۴ - سر قلب ، آن جا که به علاقة رگ آویزان است ، ج . شعف ، شعوف ، شاف ، شعفات .

پیشنهاد کاربران

بپرس