شعفان

لغت نامه دهخدا

شعفان. [ ش َ ] ( اِخ ) شَعْفَین. به صیغه تثنیه ، نام دو کوه در غور. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). دو کوه است به غور. ( از معجم البلدان ). و از این معنی مثلی است : لیکن بشعفین انت جدود. قال رجل التقط منبوذة فرآها یوماً تلاعب اترابها و یمشی علی اربع و تقول احلبونی فانی خلقة جدوداً لجودالاتان ؛ این مثل را درباره کسی گویند که بشدت بدخو شده و سپس رهایی یافته باشد از آن. ( از ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس