شعشعانی

لغت نامه دهخدا

شعشعانی. [ ش َ ش َ نی ی ] ( ع ص ) مرد دراز نیکوخلقت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دراز. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به شعشعان شود. || تابنده. ( فرهنگ فارسی معین ). || لطیف. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) - تابنده . ۲ - لطیف . ۳ - نیکو خلقت .

فرهنگ معین

(شَ شَ ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - تابنده . ۲ - لطیف .

پیشنهاد کاربران

بپرس