شعشاع
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
گندمی خورشید آدم را کسوف
چون ذنب شعشاع بدری را خسوف
✏ �مولوی�
چون ذنب شعشاع بدری را خسوف
✏ �مولوی�
درخشان
نور
شعاع نور
زانک شعشاع و حضور آفتاب
بر نتابد چشم و دلهای خراب
✏ �مولوی�
نور
شعاع نور
زانک شعشاع و حضور آفتاب
بر نتابد چشم و دلهای خراب
✏ �مولوی�