شعرور

لغت نامه دهخدا

شعرور. [ ش ُ ] ( ع اِ ) شاعر. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). شاعر. سپس ِ شویعر. ( منتهی الارب ). شاعر توانا را خِنْذیذ و آنکه در درجه پائین تر از او قرار دارد شاعر، و پائین تر از شاعر را شویعر و پائین تر از شویعر را شعرور گویند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به شاعر شود. || بادرنگ ریزه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). خیار ریز. ( از اقرب الموارد ). خیار خرد. ( مهذب الاسماء ) ( یادداشت مؤلف ). || مگس که بر شتر نشیند. ج ، شَعاریر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شاعر سپس شویعر شاعر توانا را خنذیذ و آنکه در درجه پائین تر از او قرار دارد شاعر و پائین تر از شاعر را شویعر و پائین تر از شویعر را شعرور گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس