شعرسرای. [ ش ِ س َ / س ُ ] ( نف مرکب ) شاعر. شعرگو. گوینده. سراینده. شعرسرا. ( یادداشت مؤلف ) : وقت آن شد که به دشت آید طاوس و تذروتا شود بر سر شخ کبک دری شعرسرای.فرخی.همچون رده مور به دَرْشان شده از حرص از تنگی دست این گُرُه شعرسرایان.سوزنی.