شعثم

لغت نامه دهخدا

شعثم. [ ش َ ث َ ] ( اِخ ) ابن اصیل. محدث است. ( منتهی الارب ).

شعثم. [ ش َ ث َ ] ( اِخ )ابن حیان. به روز فتح مصر حاضر بود. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس