شطط
لغت نامه دهخدا
شطط. [ ش َ طَطْ ] ( ع مص ) تجاوز کردن از حد و مرتبه خود و دور شدن از حق و اندازه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). از حد درگذشتن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 161 ) ( دهار ) ( از غیاث اللغات ). || ستم کردن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). جور کردن. ( غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ). ظلم کردن بر کسی و دشواری نمودن بر وی. ( ناظم الاطباء ). || دور رفتن ستور درچرا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || غلو کردن در بهای چیزی. ( از اقرب الموارد ). || سخت گفتن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شطوط شود. || افراط کردن. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دور شدن از حق.
۳. جور و ستم بسیار.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی لَا تُشْطِطْ: ستم نکن -از حد خارج نشو - از حق تجاوز نکن -جور نکن - ظلم نکن (از شطط به معنای خروج از حد و تجاوز از حق است )
تکرار در قرآن: ۳(بار)
«شطط» (بر وزن فقط) در اصل، به معنای «دوری زیاد» است، و از آنجا که ظلم و ستم انسان را از حق بسیار دور می کند واژه «شطط» در این معنا به کار رفته است; و همچنین به سخنی که دور از حقیقت باشد اطلاق می شود.
تجاوز از حد و اندازه (اقرب) راغب گوید: از آن با جور تعبیر آوردهاند در نهایه ظلم و دوری از حق گفته است. . میان ما به حق داوری کن و حکم به جور نکن و از حق دوری منما . آن وقت قول باطل و دور از حق گفتهایم.
تکرار در قرآن: ۳(بار)
«شطط» (بر وزن فقط) در اصل، به معنای «دوری زیاد» است، و از آنجا که ظلم و ستم انسان را از حق بسیار دور می کند واژه «شطط» در این معنا به کار رفته است; و همچنین به سخنی که دور از حقیقت باشد اطلاق می شود.
تجاوز از حد و اندازه (اقرب) راغب گوید: از آن با جور تعبیر آوردهاند در نهایه ظلم و دوری از حق گفته است. . میان ما به حق داوری کن و حکم به جور نکن و از حق دوری منما . آن وقت قول باطل و دور از حق گفتهایم.
wikialkb: ریشه_شطط
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید