شاه دل گم گشت و چون شطرنج را شه گم شود
کی تواند باختن شطرنج را شطرنج باز.
منوچهری.
شاخ گل شطرنج سیمین و عقیقین گشته است وقت شبگیران به نطع سبزه بر شطرنج باز.
منوچهری.
می جوشیده حلال است سوی صاحب ِ رای شافعی گوید شطرنج مباح است بباز.
ناصرخسرو.
به رنگ بازشد زاغت بسر برتو بیهوده همی شطرنج بازی.
ناصرخسرو.
شطرنج مباز با ملوکان شهمات شوی و ره ندانی.
عطار.
سعدیا صاحبدلان شطرنج وحدت باختندرو تماشا کن که نتوانی چو ایشان باختن.
سعدی.
رجوع به شطرنج بازیدن شود.