شطبه

لغت نامه دهخدا

( شطبة ) شطبة. [ ش َ / ش ِ ب َ ] ( ع ص ) دختر نیکوصورت درازبالا. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). زن بلندبالا. ( مهذب الاسماء ). || اسب نیکوگوشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . اسب دراز. ( مهذب الاسماء ). اسب درازخایه. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) پاره ای از کوهان به درازابریده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

شطبة. [ ش ُ ب َ / ش ُ طَ ب َ ] ( ع اِ ) خط پشت شمشیر ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).راه بر روی شمشیر. ( مهذب الاسماء ). جوی شمشیر. راه شمشیر. ( یادداشت مؤلف ). || پاره ای از کوهان به درازابریده. ج ، شُطوب و شُطَب. ( ناظم الاطباء ).

شطبة. [ ش ُ طَ ب َ ] ( ع اِ ) شُطبَة. ج ، شُطُب ، شُطوب. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به شُطبَة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس