شط العرب

/Sattol~arab/

برابر پارسی: اروندرود

معنی انگلیسی:
shatt-al-arab, shattel-arab, the rivers tigris and euphrates united

لغت نامه دهخدا

شطالعرب. [ ش َطْ طُل ْ ع َ رَ ] ( اِخ ) نام شطی عظیم که از بهم پیوستن دجله و فرات تشکیل می شود. ( یادداشت مؤلف ). رودی بزرگ که از اتصال دو رودخانه دجله و فرات ، نزدیک قرنه ، در مجاورت خلیج فارس تشکیل می گردد. این شط تقریباً 175 هزارگز طول و 500 تا 120گز عرض دارد، در قرون قدیم شطالعرب وجود نداشت و رودهای دجله و فرات ، کارون و کرخه جداگانه به خلیج می ریخته اند. رسوب این رودها بتدریج ساحل خلیج را عقب برد و شطالعرب را تشکیل داد. ( از فرهنگ فارسی معین ). حمداﷲ مستوفی گوید: «آب دجله بغداد از کوههای آمد و سلسله و حدود حصن ذوالقرنین برمی خیزد و عیون فراوان با آن می پیوندد... و در اول دیار عراق عرب آبهای ارمن بدان ضم می شود و در زیر بغداد آب نهروان بدو می پیوندد... و آبهایی که از خوزستان در می رسد به آن جمع گشته شطالعرب می شود و در زیر بصره به دریای فارس می ریزد و طول آن رود سیصد فرسنگ باشد فرس آن را اروندرودخوانند چنانکه فردوسی گوید در شاهنامه :
فریدون چو بگذشت از اروندرود
همی داد بخت شهی را درود.
( نزهة القلوب ج 3 صص 415-416 ).
... به شهر بصره رسیدیم دیواری عظیم داشت الا آن جانب که با آب بود دیوار نبود و آن آب شط است ، دجله و فرات که بر سر حد اعمال بصره بهم می رسند و چون آب جوبرة نیز به ایشان می رسد آن را شطالعرب می گویند. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 113 ). شط بزرگ که آن فرات و دجله است و آن را شطالعرب گویند. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 118 ).
شمال از جانب بغداد خیزد
گناه مردم شطالعرب چیست ؟
؟
رجوع به فهرست متن بالا و نیز مجمل التواریخ و القصص ص 477 و حاشیه آن شود.

دانشنامه آزاد فارسی

شطّ العرب
رجوع شود به:اروندرود

پیشنهاد کاربران

معنی شطالعرب | لغت نامه دهخدا
شطالعرب . [ ش َطْ طُل ْ ع َ رَ ] ( اِخ ) نام شطی عظیم که از بهم پیوستن دجله و فرات تشکیل می شود.
رودخانه

بپرس