لغت نامه دهخدا
- حبابهای ششی ؛ در اصطلاح پزشکی کوچکترین تقسیمات شش که تعداد آنها در حدود 2 میلیون می باشد و نایژکهای انتهایی به آنها ختم می شوند. قطر هر حبابچه ریوی در حدود یک چهارم میلیمتر است و جدار آن چین خورده است و خانه های شش را تشکیل می دهد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- خانه های ششی ؛ در اصطلاح پزشکی چین خوردگیهای دیوارچه حبابچه های ریوی. حفره های ریوی. ( فرهنگ فارسی معین ).
ششی. [ ش ُ / ش ُ شی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به شش که کوچه ای است در جرجان. ( از انساب سمعانی ).
ششی. [ ش ُ] ( اِخ ) ابوزرعة محمدبن عبدالوهاب... ششی. دانشمند فقه و حدیث بود و از عبداﷲبن محمدبن مسرور زهری روایت کرد و ابواحمدبن عدی و دیگران از وی روایت دارند. ششی به سال 304 هَ. ق. درگذشت. ( از لباب الانساب ).
فرهنگ فارسی
منسوب است به شش که کوچه ایست در جرجان
پیشنهاد کاربران
شش کلمه ای تورکی است که از شیشمک به معنی باد کردن گرفته شده ریشه آن شیش بوده و به معنی باد شده می باشد و با مفهوم شش که از هوا پرشده مطابقت می کند و در فارسی فاقد ریشه می باشد