شش پستان. [ ش ُ پ ِ ] ( ص مرکب ) زنی که پستانهای وی نرم و بزرگ و افتاده باشد. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از زن پیر که مانند شش پستانی نرم و سست داشته باشد. ( آنندراج ). نرم پستان و افتاده پستان. ( غیاث اللغات ) :
خیک است شش پستان زنی رومی دلی زنگی تنی
مریم صفت آبستنی عیسی دهقان بین در او.
خاقانی.
|| زن پیر. ( ناظم الاطباء ). کنایه از زن پیر است. ( از برهان ).