لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
سلاح آتشی کوچک دستی که جای شش فشنگ دارد رولور .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
توپ، تفنگ، ششلول، تلمبه دستی، سرنگ امپول زنی و امثال ان
رولور، شش تیر، شش لول
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ششلول: رولور _ هفت تیر
شش ( آل تی ) . ششلول ( شش لول ) شیش ( ورم ) شیشمان ( چاق ) . شیشلیک ( کبابی که به سیخ می کشند ) . . شیش بیش ( شاش باش. متحیر. گیج شدن ) ) شیشوان. شیشه. شوشا. شوش. شوشتر. . . . . وهر کلمه ایی شش داشته باشد. تورکی است.
رولور