شش شاخ

لغت نامه دهخدا

شش شاخ. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح گیاه شناسی ) گونه ای گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتاً بزرگ با بریدگیهای عمیق است. لبه برگها نیز مضرس است و لبه تضاریس به خار تیزی منتهی می شود ( وجه تسمیه این گیاه به مناسبت وضع بریدگیهای پهنک برگ آن است ). گلش سفید آبی رنگ است. این گیاه در مزارع و لبه جویهای اکثر نقاط دنیا از جمله ایران فراوان است. قرصعنه. قرسعنه. ایرنج. قرصنه.شنذاب. شوکه ابراهیم. ارینجیون. ارنجیون. کمافیطوس. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

گونه ای گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتا بزرگ با بریدگی های عمیق است . لبه تضاریس به خار تیزی منتهی می شود ( وجه تسمیه این گیاه پهنک برگ آن است ) گلش سفید آبی رنگ است . این گیاه در مزارع و لبه جوییهای اکثر نقاط دنیا از جمله ایران فراوان است قرصنعه قرسعنه ایرنج قرصنه شنذاب شوکه ابراهیم ارینجیون ارنجیون کما فیطوس .
گونه گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتا بزرگ با بریدگیهای عمیق است .

پیشنهاد کاربران

بپرس