شش درجه جدایی نام نظریه ای است که می گوید که هر دو شخص دلخواه بر روی کرهٔ زمین با ۶ واسطه یا کمتر به هم مربوط می شوند. این نظریه، مقدمهٔ نظریهٔ دیگری به نام دنیای کوچک است. [ ۱]
در سال ۱۹۲۹ یک نویسنده مجارستانی به نام فریگیس کارینتی در یکی از داستان های کوتاه خود به نام زنجیرها ( به انگلیسی: Chains ) مفهوم فاصله اجتماعی را مطرح می کند که بعدها به عنوان نظریه شش درجه جدایی شناخته شد.
اساسی ترین نظریه به شبکه های اجتماعی نظریه شش درجه جدایی است. ایده کارینتی، براساس نظریه گراف بود. نظریه گراف شاخه ای از ریاضیات است که دربارهٔ گراف ها بحث می کند. اگر افراد و ارتباط ها را مانند یک گراف فرض کنیم، با پیشرفت فناوری، به چگالی این گراف افزوده می شود. این نظریه را بعدها شش درجه جدایی نامیدند. هر چند انسان ها از نظر فیزیکی با هم فاصله زیادی داشته باشند، اما شبکه های اجتماعی، این فاصله ها را از میان برخواهد داشت. دو نفر در دو گوشه متفاوت از جهان حداکثر از طریق ۶ نفر به هم مرتبط هستند. [ ۲]
برای نشان دادن اینکه امروزه انسان ها بیش از همیشه به یکدیگر نزدیک هستند، یک نفر از اعضای گروه پیشنهادی را ارائه کرد. او گفت که یک نفر را در میان تمامی ساکنان کره زمین در نظر بگیرید. حال شما از میان پنج آشنایی که یکی از آنها را شخصاً می شناسید، می توانید به شخص مورد نظر متصل شوید. [ ۳]
توزیع درجه تعداد اتصالات یک گره به گره های دیگر در حوزه مطالعاتی گراف و شبکه است. به تعداد اتصال های گره، درجهٔ آن گره گویند.
کتاب متصل اثر نیکلاس کریستاکیس و فاولر که در سال ۲۰۱۱ نوشته شده است توضیح می دهد که چگونه دوستِ دوستِ دوست شما، بر هر آنچه که شما احساس می کنید، فکر می کنید و عمل می کنید، تأثیر می گذارد. در این کتاب، مفهوم سامانه پیچیده نشان داده می شود و اینکه چقدر ارتباط انسان ها از طریق فناوری به کوچک تر شدن جهان منتج می شود.
کشف مجدد ایدهٔ کارینتی دهه ها بعد شروع شد. عدد جادویی پنج را میلگرام از کارینتی گرفت. در سال ۱۹۶۷ یک جامعه شناس آمریکایی به نام استنلی میلگرام راهی برای آزمایش این فرضیه یافت. او این نظریه را، مسئلهٔ دنیای کوچک نامید و برای اثبات آن دست به آزمایشی زد. سناریوی آزمایش میلگرام از این قرار بود که، تعداد بسیار زیادی نامه را میان افراد مختلف دو شهر که فاصله زیادی از یکدیگر داشتند پخش کرد و از آنها خواست که نامه ها را به دست فرد معینی برسانند. معیار انتخاب افراد کاملاً تصادفی بود و اکثر آنها یکدیگر را نمی شناختند. هر فرد فقط باید سعی می کرد که نامه را به کسی بدهد که فکر می کرد بهتر می تواند آن را به مقصد مورد نظر برساند. نتیجه نهایی که از این آزمایش به دست آمد بسیار جالب بود، تقریباً مسیری که هر نامه طی کرده بود با میانگین طول ۵/۵ به مقصد رسیده بود، به عبارت دیگر فقط پنج نفر بین هر دو فرد قرار داشتند که همان طول شش می شد. میلگرام، نتیجه تحقیق و کار خود را تحت مقاله ای با عنوان آزمایش دنیای کوچک در مجله روان شناسی روز به چاپ رساند که بسیار مورد توجه واقع شد. بعدها با ظهور فناوری های نوین ارتباطی دونکن وات از دانشگاه کلمبیا آزمایش میلگرام را در فضای اینترنت و به وسیله فرستادن ایمیل تکرار کرد و به همان نتایج رسید. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر سال ۱۹۲۹ یک نویسنده مجارستانی به نام فریگیس کارینتی در یکی از داستان های کوتاه خود به نام زنجیرها ( به انگلیسی: Chains ) مفهوم فاصله اجتماعی را مطرح می کند که بعدها به عنوان نظریه شش درجه جدایی شناخته شد.
اساسی ترین نظریه به شبکه های اجتماعی نظریه شش درجه جدایی است. ایده کارینتی، براساس نظریه گراف بود. نظریه گراف شاخه ای از ریاضیات است که دربارهٔ گراف ها بحث می کند. اگر افراد و ارتباط ها را مانند یک گراف فرض کنیم، با پیشرفت فناوری، به چگالی این گراف افزوده می شود. این نظریه را بعدها شش درجه جدایی نامیدند. هر چند انسان ها از نظر فیزیکی با هم فاصله زیادی داشته باشند، اما شبکه های اجتماعی، این فاصله ها را از میان برخواهد داشت. دو نفر در دو گوشه متفاوت از جهان حداکثر از طریق ۶ نفر به هم مرتبط هستند. [ ۲]
برای نشان دادن اینکه امروزه انسان ها بیش از همیشه به یکدیگر نزدیک هستند، یک نفر از اعضای گروه پیشنهادی را ارائه کرد. او گفت که یک نفر را در میان تمامی ساکنان کره زمین در نظر بگیرید. حال شما از میان پنج آشنایی که یکی از آنها را شخصاً می شناسید، می توانید به شخص مورد نظر متصل شوید. [ ۳]
توزیع درجه تعداد اتصالات یک گره به گره های دیگر در حوزه مطالعاتی گراف و شبکه است. به تعداد اتصال های گره، درجهٔ آن گره گویند.
کتاب متصل اثر نیکلاس کریستاکیس و فاولر که در سال ۲۰۱۱ نوشته شده است توضیح می دهد که چگونه دوستِ دوستِ دوست شما، بر هر آنچه که شما احساس می کنید، فکر می کنید و عمل می کنید، تأثیر می گذارد. در این کتاب، مفهوم سامانه پیچیده نشان داده می شود و اینکه چقدر ارتباط انسان ها از طریق فناوری به کوچک تر شدن جهان منتج می شود.
کشف مجدد ایدهٔ کارینتی دهه ها بعد شروع شد. عدد جادویی پنج را میلگرام از کارینتی گرفت. در سال ۱۹۶۷ یک جامعه شناس آمریکایی به نام استنلی میلگرام راهی برای آزمایش این فرضیه یافت. او این نظریه را، مسئلهٔ دنیای کوچک نامید و برای اثبات آن دست به آزمایشی زد. سناریوی آزمایش میلگرام از این قرار بود که، تعداد بسیار زیادی نامه را میان افراد مختلف دو شهر که فاصله زیادی از یکدیگر داشتند پخش کرد و از آنها خواست که نامه ها را به دست فرد معینی برسانند. معیار انتخاب افراد کاملاً تصادفی بود و اکثر آنها یکدیگر را نمی شناختند. هر فرد فقط باید سعی می کرد که نامه را به کسی بدهد که فکر می کرد بهتر می تواند آن را به مقصد مورد نظر برساند. نتیجه نهایی که از این آزمایش به دست آمد بسیار جالب بود، تقریباً مسیری که هر نامه طی کرده بود با میانگین طول ۵/۵ به مقصد رسیده بود، به عبارت دیگر فقط پنج نفر بین هر دو فرد قرار داشتند که همان طول شش می شد. میلگرام، نتیجه تحقیق و کار خود را تحت مقاله ای با عنوان آزمایش دنیای کوچک در مجله روان شناسی روز به چاپ رساند که بسیار مورد توجه واقع شد. بعدها با ظهور فناوری های نوین ارتباطی دونکن وات از دانشگاه کلمبیا آزمایش میلگرام را در فضای اینترنت و به وسیله فرستادن ایمیل تکرار کرد و به همان نتایج رسید. [ ۴]
wiki: شش درجه جدایی