شسته شدن

واژه نامه بختیاریکا

شورهِستِن

مترادف ها

tub (فعل)
شستشو کردن، شسته شدن

launder (فعل)
شستن، گازری کردن، شسته شدن

فارسی به عربی

اغسل

پیشنهاد کاربران

شسته شدن ؛ پاک شدن. ( ناظم الاطباء ) .
شسته شدن ؛ غسل میت یافتن. ( آنندراج ) :
به حمام ار شدی آن قدر نشناس
نمودی چشم پر آبی ز هر طاس
همانا پیش او چون رفت بگریست
که خواهی شسته شد تعجیل از چیست.
نعمت خان عالی ( از آنندراج ) .