شستشوی مغزی ( به انگلیسی: brainwashing ) ( همچنین به عنوان کنترل ذهن، روان کشی، اقناع اجباری ، کنترل فکر، اصلاح فکر و آموزش مجدد شناخته می شود ) مفهومی است که می تواند ذهن انسان را با استفاده از برخی تکنیک های روانشناختی تغییر بدهد یا کنترل کند. گفته می شود که شستشوی مغزی توانایی فرد در تفکر انتقادی یا مستقل را کاهش می دهد، اجازه می دهد افکار و ایده های جدید و ناخواسته را در ذهن او وارد کند و همچنین نگرش ها، ارزش ها و اعتقادات فرد را تغییر دهد.
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاح «شستشوی مغزی» را برای اولین بار در سال ۱۹۵۰ ادوارد هانتر در انگلیسی برای توصیف چگونگی پدید آمدن دولت چین برای همکاری مردم با آنها استفاده کرد. تحقیقات در مورد این مفهوم همچنین در مورد آلمان نازی، برخی از پرونده های جنایی در ایالات متحده و اقدامات قاچاقچیان انسان بررسی شده است. در دهه ۱۹۷۰ بحث علمی و حقوقی و همچنین توجه رسانه ای قابل توجهی در مورد احتمال شستشوی مغزی عاملی در روی آوردن جوانان به برخی از جنبش های جدید مذهبی وجود داشت که در آن زمان اغلب به عنوان فرقه شناخته می شدند. مفهوم شستشوی مغزی گاهی در دعاوی خصوصاً در مورد حضانت فرزند دخیل است. همچنین می تواند در ادبیات علمی - تخیلی و در فرهنگ سیاسی و شرکتی یک موضوع باشد، اما به عنوان یک اصطلاح علمی به طور کلی پذیرفته نیست.
اصطلاح چینی ( xǐnăo ,洗腦 ) «شستن مغز» در اصل برای توصیف اقناع اجباری مورد استفاده در دولت مائوئیست در چین استفاده شد، که هدف آن تبدیل افراد «مرتجع» به اعضای «درست فکر» سیستم جدید اجتماعی چین بود. این اصطلاح در عرف تائوئیستی «پاکسازی / شستشوی قلب / ذهن» ( xǐxīn , 洗 心 ) قبل از انجام مراسم یا ورود به اماکن مقدس وجود داشت.
دیکشنری انگلیسی آکسفورد اولین مقاله شناخته شده انگلیسی زبان کلمه «شستشوی مغزی» را در مقاله ای توسط روزنامه نگار ادوارد هانتر، در میامی نیوز، چاپ شده در ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۰، ثبت می کند. مخفی به عنوان یک روزنامه نگار. هانتر و دیگران این اصطلاح چینی را به کار بردند تا توضیح دهند که چرا، در طول جنگ کره ( ۱۹۵۰–۱۹۵۳ ) ، برخی از اسرای جنگی آمریکایی ( اسیر شدگان ) با اسیرکنندگان چینی خود همکاری کردند، و حتی در موارد معدودی به طرف خود فرار کردند. اپراتور رادیویی انگلیس رابرت دبلیو فورد و سرهنگ ارتش انگلیس جیمز کارن نیز ادعا کردند که چینی ها در طول زندان آنها را تحت تکنیک های شستشوی مغزی قرار داده اند.
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاح «شستشوی مغزی» را برای اولین بار در سال ۱۹۵۰ ادوارد هانتر در انگلیسی برای توصیف چگونگی پدید آمدن دولت چین برای همکاری مردم با آنها استفاده کرد. تحقیقات در مورد این مفهوم همچنین در مورد آلمان نازی، برخی از پرونده های جنایی در ایالات متحده و اقدامات قاچاقچیان انسان بررسی شده است. در دهه ۱۹۷۰ بحث علمی و حقوقی و همچنین توجه رسانه ای قابل توجهی در مورد احتمال شستشوی مغزی عاملی در روی آوردن جوانان به برخی از جنبش های جدید مذهبی وجود داشت که در آن زمان اغلب به عنوان فرقه شناخته می شدند. مفهوم شستشوی مغزی گاهی در دعاوی خصوصاً در مورد حضانت فرزند دخیل است. همچنین می تواند در ادبیات علمی - تخیلی و در فرهنگ سیاسی و شرکتی یک موضوع باشد، اما به عنوان یک اصطلاح علمی به طور کلی پذیرفته نیست.
اصطلاح چینی ( xǐnăo ,洗腦 ) «شستن مغز» در اصل برای توصیف اقناع اجباری مورد استفاده در دولت مائوئیست در چین استفاده شد، که هدف آن تبدیل افراد «مرتجع» به اعضای «درست فکر» سیستم جدید اجتماعی چین بود. این اصطلاح در عرف تائوئیستی «پاکسازی / شستشوی قلب / ذهن» ( xǐxīn , 洗 心 ) قبل از انجام مراسم یا ورود به اماکن مقدس وجود داشت.
دیکشنری انگلیسی آکسفورد اولین مقاله شناخته شده انگلیسی زبان کلمه «شستشوی مغزی» را در مقاله ای توسط روزنامه نگار ادوارد هانتر، در میامی نیوز، چاپ شده در ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۰، ثبت می کند. مخفی به عنوان یک روزنامه نگار. هانتر و دیگران این اصطلاح چینی را به کار بردند تا توضیح دهند که چرا، در طول جنگ کره ( ۱۹۵۰–۱۹۵۳ ) ، برخی از اسرای جنگی آمریکایی ( اسیر شدگان ) با اسیرکنندگان چینی خود همکاری کردند، و حتی در موارد معدودی به طرف خود فرار کردند. اپراتور رادیویی انگلیس رابرت دبلیو فورد و سرهنگ ارتش انگلیس جیمز کارن نیز ادعا کردند که چینی ها در طول زندان آنها را تحت تکنیک های شستشوی مغزی قرار داده اند.
مغزشویی