شست گیر. [ ش َ ] ( نف مرکب ) شست گر. تیرانداز و کماندار. ( ناظم الاطباء ). کماندار و تیرانداز. ( آنندراج ). تیرانداز. ( غیاث اللغات ) : اگر خسرو شست میران بودهم آماج این شست گیران بود.نظامی.رجوع به شست گر شود.