[ویکی فقه] برگزیدن موضوع شریعت سهله و سمحه از نگاه استاد مطهری از آن روی بود که از سویی، این لفظ در زمان ما چنان در معانی گوناگونی به کار می رود که برخی از آن سازگاری و برخی دیگر سازش کاری فهمیده اند، و از سوی دیگر، فقیهان نیز در اصول فقه و فقه ، با تمسک به علم اجمالی ، احتمال عقاب، حُسن ادراک واقع و… چنان به احتیاط های فراوان روی کرده اند که شریعت سهله و سمحه هرگونه معنی شود، جایگاهی در فقه به خود نبیند. و به وضوح روشن است که دین صعب و پر احتیاط، جاذبه که ندارد هیچ بلکه سرتاسر دافعه خواهد بود و امکان تطبیق یک نظام بر آن غیرممکن.
بنابراین، توضیح نظر استاد در این باره و بیان راه و مرامشان همراه با استدلال های آن، می تواند چون شمعی فرا رویمان، اسلام حقیقی را از زیر خروارها گرد و غبار احتیاط و حسن ادراک واقع، نمایان سازد. تا آن گاه شریعت را چنان فهم کنیم که صعب و خشن ننماید و در عین حال، به سازش کاری و ویران سازی پایه های شریعت نیز نینجامد.اساساً، شریعت، سهله و سمحه بوده و می تواند همانند عدالت ، معیاری برای جداسازی احکام ثابت از متغیر گردد؛ به این گونه که اگر حکمی صعب، حرجی و از دیدگاه عرف عمل ناشدنی بود، آن حکم یا اساساً در شریعت جعل نشده یا اگر جعل شده، مربوط به زمان و مکانی بوده که عمل به آن برای افراد صعوبت در پی نمی آورده است.بنابراین، نخست باید شریعت سهله و سمحه معنی و اثبات شود و سپس آن را معیار جداسازی ثابت ها از متغیرها قرار داد. از آن جا که استاد مطهری به مسئله نخست پرداخته، ما نیز آن بحث را پی می گیریم، هرچند در ضمن بحث اشاره هایی نیز به بحث دوم خواهیم کرد.علامه شهید مطهری در کتاب وحی و نبوت، در ضمن برشمردن مشخصات ایدئولوژیکی اسلام، سومین آن ها را سماحت و سهولت برمی شمرد:
سماحت و سهولت
اسلام به تعبیر رسول اکرم (ص) شریعت سمحه سهله است. در این شریعت به حکم این که سهله است، تکالیف دست و پاگیر و شاقّ و حَرَج آمیز وضع نشده است.(ماجعل علیکم فی الدین من حرج؛ خدا در دین تنگنایی قرار نداده است.و به حکم این که سمحه (با گذشت) است، هرجا که انجام تکلیفی توأم با مضیقه و در تنگنا واقع شدن گردد، آن تکلیف ملغی می شود.) در پاورقی همان صفحه آمده است:(سبُعثت علی الشریعة السمحة السهلةز. این حدیث با این تعبیر معروف است ولی من یادم نیست که به عین این تعبیر در جایی دیده باشم. سلم یرسلنی اللّه بالرهبانیة ولکن بَعَثَنی بالحنیفیة السهلة السمحة در جامع صغیر (از کتب اهل تسنّن ) نقل از تاریخ خطیب و در کنوز الحقایق (از کتب اهل تسنن) نقل از ترمذی چنین آمده:سبعثت علی الحنیفیة السمحة. )ایشان، در کتاب اسلام و مقتضیات زمان، پس از ذکر سرگذشت شخصی که چشم درد داشت و بی اعتنایی کرده بود به سخن دکترها که او را از رساندن آب به چشمانش نهی کرده بودند و در پی بی اعتنایی هایش، بینایی چشمانش را به دلیل تماس با آب از دست داده بود، می نویسد:( اسلام می گوید: وقتی وضو برایت خطر دارد، باید تیمم کنی. اگر وضو بگیری، اصلاً نمازت باطل است. اگر اطبا گفته باشند، روزه برایت ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشی، نمی توانی بگویی مگر چطور می شود که من در ایام احیاء روزه نگیرم؟ چون اگر روزه بگیری اصلاً روزه ات باطل است، بعد هم خوب شدی
ابتدا تأملی می شود تا کلام ایشان به خوبی درک شود، آن گاه مستندات آن کلام پرداخته خواهد شد:ایشان، یکی از مشخصات اسلام را سماحت و سهولت می داند و از جمله، دلیلی برای آن یاد می کند:(ماجعل علیکم فی الدین من حرج.) نیز دیگر دلیلی که به نظر می رسد مدّ نظر ایشان بوده، قاعده لاضرر است. بنابراین قاعده، وضو یا روزه ای که برای فرد ضرر دارد، نه تنها مورد نهی است که محکوم به بطلان خواهد بود.حال در این نکته باید تأمل شود که آیا این قواعد یکی هستند و مضمون مشترکی دارند و هدف مرحوم مطهری نیز همان مضمون مشترک بوده است؟ و ایشان از تفاوت قاعده لاحرج با لاضرر یا تفاوت این دو قاعده با قاعده (سهولت و سماحت) سخنی به میان نیاورده و همانند دیگر فقیهان این قاعده ها را متفاوت از هم بر می شمرده، ولی کاربردهایشان را یکسان می داند. فقیهان، بیشتر در مباحث فقهی و اصولی خود، (لاحرج) را مربوط به شخص می دانند. برای مثال، اگر وضو تنها برای یک نفر حَرَجی باشد، باید تیمم کند، اگرچه در چنین شرایطی وضو برای همه مردم حَرَجی نباشد. و باز گفته اند که اگر آب بسیار گران باشد، چنان که وضو گرفتن برای اکثر مردم حَرَج آورد، به جای وضو باید تیمم کنند، امّا اگر فردی ثروتمند باشد و وضو گرفتن برایش حَرَج نیاورد، باید وضو بگیرد. اما قاعده (لاضرر) را برخی حکم حکومتی دانسته اند و برخی فرموده اند که مفاد آن نفی حکم ضرری است و برخی امور دیگری را بیان کرده اند. این در حالی است که معمولاً فقیهانِ متأخر، از قاعده ای به نام سهله و سمحه استفاده نکرده اند و آن را قاعده ای اصولی یا فقهی برنشمرده اند؛ بیشترین بهره بری از این قاعده در میان فتواهای مرحوم مقدس اردبیلی (قدّس سرّه) یافت می شود.آنچه به نظر نگارنده می رسد:قاعده (لاحرج) و (لاضرر) با هم تفاوت هایی دارند، ولی روح حاکم بر هر دو قاعده، سهله و سمحه دینی است.وقتی از روح حاکم بر قوانین و قاعده ها سخن به میان بیاید و قواعد نیز همچون مصداق هایی به آن روح و حقیقت اشاره نمایند، دیگر دلیل برای سهولت و سمحه بودن دین ، منحصر به حدیث (ولکن بعثنی بالحنیفیّة السهلة) یا آیه (ماجعل علیکم فی الدین من حرج) یا (لاضرر و لاضرار فی الاسلام) نخواهد بود بلکه موارد تخییر شرعی یا مواردی که برای حکمی بدل قرار داده شده یا افرادی که از عموم یا اطلاق حکمی خارج شده، تنها می تواند مستنداتی برای این قاعده شریف باشد؛ چه ذیل آن امور دلیل هایی نظیر (یرید الله بکم الیسر) بیاید یا نیاید که پرداخت آن نیز خواهد آمد.
روایات دال بر قاعده سهولت
...
بنابراین، توضیح نظر استاد در این باره و بیان راه و مرامشان همراه با استدلال های آن، می تواند چون شمعی فرا رویمان، اسلام حقیقی را از زیر خروارها گرد و غبار احتیاط و حسن ادراک واقع، نمایان سازد. تا آن گاه شریعت را چنان فهم کنیم که صعب و خشن ننماید و در عین حال، به سازش کاری و ویران سازی پایه های شریعت نیز نینجامد.اساساً، شریعت، سهله و سمحه بوده و می تواند همانند عدالت ، معیاری برای جداسازی احکام ثابت از متغیر گردد؛ به این گونه که اگر حکمی صعب، حرجی و از دیدگاه عرف عمل ناشدنی بود، آن حکم یا اساساً در شریعت جعل نشده یا اگر جعل شده، مربوط به زمان و مکانی بوده که عمل به آن برای افراد صعوبت در پی نمی آورده است.بنابراین، نخست باید شریعت سهله و سمحه معنی و اثبات شود و سپس آن را معیار جداسازی ثابت ها از متغیرها قرار داد. از آن جا که استاد مطهری به مسئله نخست پرداخته، ما نیز آن بحث را پی می گیریم، هرچند در ضمن بحث اشاره هایی نیز به بحث دوم خواهیم کرد.علامه شهید مطهری در کتاب وحی و نبوت، در ضمن برشمردن مشخصات ایدئولوژیکی اسلام، سومین آن ها را سماحت و سهولت برمی شمرد:
سماحت و سهولت
اسلام به تعبیر رسول اکرم (ص) شریعت سمحه سهله است. در این شریعت به حکم این که سهله است، تکالیف دست و پاگیر و شاقّ و حَرَج آمیز وضع نشده است.(ماجعل علیکم فی الدین من حرج؛ خدا در دین تنگنایی قرار نداده است.و به حکم این که سمحه (با گذشت) است، هرجا که انجام تکلیفی توأم با مضیقه و در تنگنا واقع شدن گردد، آن تکلیف ملغی می شود.) در پاورقی همان صفحه آمده است:(سبُعثت علی الشریعة السمحة السهلةز. این حدیث با این تعبیر معروف است ولی من یادم نیست که به عین این تعبیر در جایی دیده باشم. سلم یرسلنی اللّه بالرهبانیة ولکن بَعَثَنی بالحنیفیة السهلة السمحة در جامع صغیر (از کتب اهل تسنّن ) نقل از تاریخ خطیب و در کنوز الحقایق (از کتب اهل تسنن) نقل از ترمذی چنین آمده:سبعثت علی الحنیفیة السمحة. )ایشان، در کتاب اسلام و مقتضیات زمان، پس از ذکر سرگذشت شخصی که چشم درد داشت و بی اعتنایی کرده بود به سخن دکترها که او را از رساندن آب به چشمانش نهی کرده بودند و در پی بی اعتنایی هایش، بینایی چشمانش را به دلیل تماس با آب از دست داده بود، می نویسد:( اسلام می گوید: وقتی وضو برایت خطر دارد، باید تیمم کنی. اگر وضو بگیری، اصلاً نمازت باطل است. اگر اطبا گفته باشند، روزه برایت ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشی، نمی توانی بگویی مگر چطور می شود که من در ایام احیاء روزه نگیرم؟ چون اگر روزه بگیری اصلاً روزه ات باطل است، بعد هم خوب شدی
ابتدا تأملی می شود تا کلام ایشان به خوبی درک شود، آن گاه مستندات آن کلام پرداخته خواهد شد:ایشان، یکی از مشخصات اسلام را سماحت و سهولت می داند و از جمله، دلیلی برای آن یاد می کند:(ماجعل علیکم فی الدین من حرج.) نیز دیگر دلیلی که به نظر می رسد مدّ نظر ایشان بوده، قاعده لاضرر است. بنابراین قاعده، وضو یا روزه ای که برای فرد ضرر دارد، نه تنها مورد نهی است که محکوم به بطلان خواهد بود.حال در این نکته باید تأمل شود که آیا این قواعد یکی هستند و مضمون مشترکی دارند و هدف مرحوم مطهری نیز همان مضمون مشترک بوده است؟ و ایشان از تفاوت قاعده لاحرج با لاضرر یا تفاوت این دو قاعده با قاعده (سهولت و سماحت) سخنی به میان نیاورده و همانند دیگر فقیهان این قاعده ها را متفاوت از هم بر می شمرده، ولی کاربردهایشان را یکسان می داند. فقیهان، بیشتر در مباحث فقهی و اصولی خود، (لاحرج) را مربوط به شخص می دانند. برای مثال، اگر وضو تنها برای یک نفر حَرَجی باشد، باید تیمم کند، اگرچه در چنین شرایطی وضو برای همه مردم حَرَجی نباشد. و باز گفته اند که اگر آب بسیار گران باشد، چنان که وضو گرفتن برای اکثر مردم حَرَج آورد، به جای وضو باید تیمم کنند، امّا اگر فردی ثروتمند باشد و وضو گرفتن برایش حَرَج نیاورد، باید وضو بگیرد. اما قاعده (لاضرر) را برخی حکم حکومتی دانسته اند و برخی فرموده اند که مفاد آن نفی حکم ضرری است و برخی امور دیگری را بیان کرده اند. این در حالی است که معمولاً فقیهانِ متأخر، از قاعده ای به نام سهله و سمحه استفاده نکرده اند و آن را قاعده ای اصولی یا فقهی برنشمرده اند؛ بیشترین بهره بری از این قاعده در میان فتواهای مرحوم مقدس اردبیلی (قدّس سرّه) یافت می شود.آنچه به نظر نگارنده می رسد:قاعده (لاحرج) و (لاضرر) با هم تفاوت هایی دارند، ولی روح حاکم بر هر دو قاعده، سهله و سمحه دینی است.وقتی از روح حاکم بر قوانین و قاعده ها سخن به میان بیاید و قواعد نیز همچون مصداق هایی به آن روح و حقیقت اشاره نمایند، دیگر دلیل برای سهولت و سمحه بودن دین ، منحصر به حدیث (ولکن بعثنی بالحنیفیّة السهلة) یا آیه (ماجعل علیکم فی الدین من حرج) یا (لاضرر و لاضرار فی الاسلام) نخواهد بود بلکه موارد تخییر شرعی یا مواردی که برای حکمی بدل قرار داده شده یا افرادی که از عموم یا اطلاق حکمی خارج شده، تنها می تواند مستنداتی برای این قاعده شریف باشد؛ چه ذیل آن امور دلیل هایی نظیر (یرید الله بکم الیسر) بیاید یا نیاید که پرداخت آن نیز خواهد آمد.
روایات دال بر قاعده سهولت
...
wikifeqh: شریعت_سهله_و_سمحه