شرکت کننده

/Serkatkonande/

برابر پارسی: هنباز

معنی انگلیسی:
ade _, entry, participant, partaker, participator, party, second

لغت نامه دهخدا

شرکت کننده. [ ش ِ ک َ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) کسی که در شرکتی سهیم شود. || همراهی کننده. همکاری کننده. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که در شرکتی سهیم شود . ۲ - همراهی کننده همکاری کننده .

فرهنگستان زبان و ادب

{participant} [روان شناسی] فردی که آگاهانه و به ارادۀ خود در یک آزمایش یا آزمون یا تحقیق شرکت می کند

مترادف ها

participant (اسم)
شریک، سهیم، همراه، شرکت کننده، انباز

contributor (اسم)
اعانه دهنده، هم بخشگر، شرکت کننده

participating (صفت)
شرکت کننده

فارسی به عربی

مشارک

پیشنهاد کاربران

بهره مند، بهره ور از برابر های این واژه هستند. پسوند" ور" برابر پسوند "مند" است و هر دو دارندگی را نشان می دهند.
درود!
شرکت کننده: همراه
شرکت کنندگان: همراهان
بخشمند . برخه مند
برخه دار. برخه به معنی بخش هست . برخه دار کسی که بخشی از کاری رو انجام میده .
همبازی
نمونه: این ها تنی چند از همبازیان* در �جشنواره ونیز� هستند که هر سال در همین روزها در شهر ونیز ایتالیا برگزار می شود.
*بجای �شرکت کننده� ( در کاری ) می توان از آمیخته واژه ی �همبازی� سود جست.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته ازیادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۶
https://www. behzadbozorgmehr. com/2018/02/blog - post_64. html

attendance

بپرس