شرنبث

لغت نامه دهخدا

شرنبث. [ ش َ رَم ْ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) سطبر و درشت کف دست و پای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سطبرانگشت. ( مهذب الاسماء ). || شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ).

شرنبث. [ ش َ رَم ْ ب َ ] ( اِخ ) یکی از نادانان و نابخردان معروف عرب است که در حماقت بدو مثل زنند: «هو احمق من شرنبث ». از حماقتهای او یکی بود که پولی در فلاتی در زیر خاک پنهان کرد وسایه ابر را که استثناءً در آن هنگام آنجا افتاده بود نشان گذاشت ولی وقتی برای جستجوی مال برگشت سایه را ندید و پول را از دست داد. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس