شرناف

لغت نامه دهخدا

شرناف. [ ش ِ ] ( ع مص ) بریدن شرناف کشت را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

شرناف. [ ش ِ ] ( ع اِ ) برگ کشت که دراز و انبوه شده ببرند آن را. ( ناظم الاطباء ). بر وزن و معنی شریاف و آن برگ کشت است که دراز و انبوه شود چنانکه ببرند آن را. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به شریاف شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس