چون به نیکیم شرمسار نکرد
به بدی چند شرمسار کند.
خاقانی.
خلقند شرمسار ز فریاد من که من فریاد می کنم که مرا شرمسار کرد.
خاقانی.
خدایابه عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن.
سعدی ( بوستان ).
مرا شرمساری ز روی تو بس دگر شرمسارم مکن پیش کس.
سعدی ( بوستان ).