شرفیابی

/SarafyAbi/

مترادف شرفیابی: باریابی، پابوسی

برابر پارسی: باریابی، فریابی، ارج یابی

معنی انگلیسی:
honour of being received in audience or of meeting someone, honour of being received in audience

لغت نامه دهخدا

شرفیابی. [ ش َ رَف ْ ] ( حامص مرکب ) سرافرازی و درک شرف و بلندی جاه و مرتبه. ( از ناظم الاطباء ). تشرف. شرف و افتخار یافتن.( یادداشت مؤلف ). نیل به شرف و افتخار. ( فرهنگ فارسی معین ). || به خدمت بزرگی رسیدن. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شرفیاب و شرفیاب شدن شود.

فرهنگ فارسی

۱ - نیل به شرف و افتخار . ۲ - به خدمت بزرگی رسیدن .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - نیل به شرف و افتخار. ۲ - به خدمت بزرگی رسیدن . شرق (شَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) برآمدن آفتاب . ۲ - (اِ. ) جای برآمدن آفتاب . ۳ - یکی از جهات چهارگانه ، مقابل غرب . ۴ - روشنی آفتاب . ۵ - سپیدی . ۶ - خاور.

فرهنگ عمید

شرفیاب شدن، به حضور شخص بزرگی رسیدن.

پیشنهاد کاربران

تَشَرُّف
بار عام. [ رِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پذیرایی عمومی. شرفیابی همگانی ، مقابل بار خاص ، پذیرایی خصوصی. رجوع به �بار� شود : و آنروز بارعام بود. ( کلیله و دمنه ) .
بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او
...
[مشاهده متن کامل]

خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند.
خاقانی.
در نوبت بار عام دادن
باید همه شهر جام دادن.
نظامی.
آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص بار عام نیست.
سعدی ( طیبات ) .

تشرف
دستبوسی . . . . . . .
به حضور شخص مهمی رسیدن
ملاقات فرد مهم

بپرس