to come(to meet), to seek the honour of(the person whom onewishes to meet)
لغت نامه دهخدا
شرفیاب شدن. [ ش َ رَف ْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) سرافراز گشتن و دارای قدر و مرتبه بلند شدن و مشرف شدن. ( ازناظم الاطباء ). || به خدمت بزرگی رسیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شرفیاب و شرفیابی شود.