شرف یافتن

لغت نامه دهخدا

شرف یافتن. [ ش َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) افتخار یافتن. به فخر و مباهات رسیدن. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
مردم ز علم و فضل شرف یابد
نز سیم و زر و از خزطارونی.
ناصرخسرو.
اگر دانش بیلفنجی به فضل توشرف یابد
پدرت و مادر و فرزند وجد و خویش و خال و عم.
ناصرخسرو.
شرف یافته مشتری از حمل
گراییده از علم سوی عمل.
نظامی.
|| دارای قدر و شرف گشتن. ( در اصطلاح نجوم ). رجوع به شرف در این معنی شود.

فرهنگ فارسی

افتخار یافتن به فخر و مباهات رسیدن

پیشنهاد کاربران

شرف یافتن : عزت حاصل کردن .
مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 90 ) .

بپرس