شرف الملک

لغت نامه دهخدا

شرف الملک. [ ش َ رَفُل ْ م ُ ] ( اِخ ) لقب شیخ الرئیس ابوعلی حسین بن علی بن سینا. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ابوعلی سینا شود.

شرف الملک. [ ش َ رَ فُل ْ م ُ ] ( اِخ ) فخرالدین علی جندی. وزیر سلطان جلال الدین خوارزمشاه که پس از بازگشت از بلاد هند منصب وزارت را بدو داد. وی از علم و کمال چندان بهره ای نداشت ولی در تمشیت امور وزارت ماهر بود. او درآخر عمر به رنجاندن درباریان پرداخت و به سعایت آنان و به امر سلطان محبوس و مقتول گردید. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 664 ). رجوع به فهرست تاریخ مغول شود.

شرف الملک. [ ش َ رَ فُل ْ م ُ ] ( اِخ ) کاتب. مکنی ، به ابوسعد، کاتب سلطان ملکشاه سلجوقی که همزمان با عزل خواجه نظام الملک وی را نیز معزول و مجدالملک ابوالفضل قمی را بجای وی منصوب کرد. ( از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 494 ). رجوع به ماده ابوسعد محمد منصور شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس